۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

شیطان پرستی به بهانه گرفتن مهندسی در ایتالیا

رفته بود فرنگ، سال‌ها پیش، از ترس خانه‌ای که دعواهایش تمامی نداشت؛ خانه‌ای که همه‌اش دردسر بود و عربده‌های شب و روزش؛ کبودی تن خواهرها و برادرها تمام می‌شد. رفته بود فرنگ که مثلا درس بخواند اما سوغات فرنگ برای رحمان، حالا چیزی جز آویزان کردن چند قلاب فلزی، خالکوبی دور گردن و افتادن در گروه شیطان‌پرست‌ها نبود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر